کد مطلب:314120 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:190

تو سرباز ما هستی ما به تو کمک می کنیم
یكی از افسران نظامی قفقاز، به نام سرهنگ علی ملایوف، زمان اشغال افغانستان از سوی ارتش روسیه ی شوروی در سال 1979 میلادی مطابق 1358 شمسی، مأموریت می یابد كه به مجاهدین مسلمان افغانی حمله ور شود.

ولی چون مسلمان و مسلمان زاده بوده است نمی خواسته در جنگ با مسلمانان شركت كند. در عین حال هم چون مجبور به اجرای دستورات دولت روسیه بوده، چاره ای جز حمله به مسلمین نداشته است. لذا در تمام مدتی كه باید مقدمات حمله ی مزبور را فراهم می نمود، متوسل به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام شده و برای فرار از اجرای اوامر مافوق چاره جویی می كرده است.

درست یك شب قبل از زمان حمله به افغانستان، خواب می بیند كه وارد حرم حضرت اباالفضل العباس قمر بنی هاشم علیه السلام شده و آن حضرت به استقبال او آمده است. حضرت به او فرمودند: تو سرباز ما هستی، ما به تو كمك می كنیم! آنگاه كسی را به نام احمد رحمانقلی اف صدا زدند و خطاب به هر دو نفر آنان فرمودند: به یكدیگر اعتماد كرده و با هم كار كنید، و برای نجات مسلمانان افغانستان جهاد كنید!

شخص مزبور، علی ملایوف، از خواب بیدار می شود و تا صبح نمی تواند بخوابد.

فردا صبح به مقر ستاد خودش می رود و با كمال تعجب در دفتر آجودانی خود،



[ صفحه 535]



همان افسری می بیند كه دیشب در عالم خواب وی را در حضور حضرت اباالفضل العباس علیه السلام مشاهده كرده بود! لذا بی اختیار فریاد می زند: سروان احمد رحمانقلی اف تو هستی؟ این افسر، به حالت بهت زده، سكوت كرده جوابی نمی دهد. و این در حالی بود كه تا آن زمان هرگز آن افسر را ندیده و حتی اسم وی را هم نشنیده بود!

پس از آنكه آن دو مدتی خیره خیره به هم نگاه می كنند، سرهنگ علی ملایوف بر خود مسلط شده و می گوید: سروان احمد رحمان قلی اف، من هنوز صبحانه نخورده ام. آنگاه هر دو به رستوران پادگان می روند و هر كدام برای یكدیگر خواب دیشب خود را باز می گویند و معلوم می شود كه حضرت اباالفضل العباس علیه السلام به همان ترتیب آن دو نفر را به همدیگر معرفی فرموده است. با این فرق كه، سروان احمد رحمان قلی اف، با آنكه تا آن لحظه هرگز چهره ی سرهنگ علی ملایوف را ندیده بود، به علت اطلاعات نظامی سیاسی، نام وی را می دانسته و از مأموریت او خبر داشته است.

باری، این دو افسر پس از معرفی حضرت اباالفضل العباس قمر بنی هاشم علیه السلام، با طراحی و كمك یكدیگر، همواره از یك طرف به مجاهدین مسلمان افغانستان اسلحه ی فراوان و مهمات كامل می رساندند، و از طرف دیگر اطلاعات درست و مفیدی در اختیار آنان قرار می دادند و كمكهای دیگری هم به آنها می كردند. آنها بعدا در روزنامه های رسمی پاكستان مقالاتی درج كرده و كرامت حضرت اباالفضل العباس علیه السلام در این زمینه را همواره به عنوان بزرگترین سند افتخار خودشان بازگو كردند. آن دو افسر ارادت كیش به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام، اینك در دانشگاه پاكستان تدریس می كنند.